استرس خونه تکونی ...
من اصلا اهل استرس نبودم و نیستم ... این رو بعدها میفهمی گلم ,اما این روزا به شدت استرس خونه تکونی دم عید گرفتتم ... شبها از فکر و خیالش خوابم نمیبره و روزها هم کاری انجام نمیدم و بعد از ظهر تا آخر شب رو هم معمولا خونه بابااینا میگذورنیم ... پارسال یه خانومی اومد کارا رو انجام داد و الحق هم که عالی کار کرد ,اما امسال کار نمیکنه !!! به هرکی هم که سپردم کارگر خوب سراغ نداره ! فکر کنم باید خودم دست به کار بشم ... اما این بابایی نمیذاره که ,ایششششششششش !!! همش میگه ولش کن ,خونه تمیزه ... از یه طرف هم برای شما نگرانم ,به خاطر بوی مواد شوینده و اینکه زمانی که مشغولم نمیتونم مثل همیشه و باب میلم بهت رسیدگی کنم ! ش...